گنجشک میخندید به اینکه چرا هرروز بی هیچ پولی برایش دانه میپاشم...
من` میگریستم` به` اینکه` حتی` اوهم` محبت` مرا` از`سادگی ام`
میپندارد`
* * * * * * * * * * * * * * * * *
چه نقاش ماهری است
فکر و خیال
وقتی که دانه دانه موهایت را سفید می کند
* * * * * * * * * * * * * * * * *
ادامه مطلب |